من زتركيب رنگهاي بهار
هنر آن يگانه را ديدم
دست نقاش دسترس چو نبود
لب گل را به عشق بوسيدم
اميدوارم در تمامي لحظات زندگيت موفق و پيروز باشي
هميشه سلام......(((بيا با من تو يكى شو )))......................................................................... فاصله چقدر زياده، بين چشماى من و تو......... ديگه هيچ ستارهاى نيست، توى شبهاى من و تو........ من مىخواستم عاشقانه، قصهها با تو بسازم........... تو طلوع كُنى تو چشام، پشتِ سايه جون نبازم........ اما تو اينجا نبودى، تا ببينى كه چه تنهام.......... تا كه دستامو بگيرى، برسم به آرزوهام.......... قصهى عشقِ من و تو، خالىِ از شك و ترديد......... اما ترسِ من از اينه، نشه تا ابد تو رو ديد........... فاصله چقدر زياده، بينِ چشماى من تو.......... ديگه هيچ ستارهاى نيست، توى شبهاى من و تو........ اگه حرفامو شنيدى، منو نسپار تو به پاييز............ پا نذار رو آرزوهام، آرزوم تويى دلانگيز.............. بيا با من تو يكى شو، بده دستاتُ تو دستم........ تا سرِ پاهَمُو زنده، تا يه روزى نَشِكَستم................ بيا با من تو يكى شو، بيا با من تو يكى شو.......... بيا با من تو يكى شو، بيا با من تو يكى شو........... ((شايا تجلي))
همدل و همراه من ....... نبودم نيومدي ... حالا كه هستم بيا ... چشم براه مهربونياتم نازنين...
سلام
با ام تي چكار كرديد
سلام.
رندان تشنه لب را آبي نمي دهد كس
گوئي ولي شناسان رفتند ازين ولايت
يا علي
چطوري خوبي
اميدوارم حالت خوب باشه
مشكلاتت حل شد عزيز يا نه
راستش داريم كل سيستم رو عوض مي كنيم كه سرعت بره بسيار بالاتر
فعلا باي
امير آبدارچي